ضریح ائمه بقیع که به دست وهابیون تخریب شد
گنبد و بار گاه قبل از تخریب
نمایی از جهت جنوب شرقی 1321قمری
بقیع 1303 قمری
بقیع در گذشته
مکتب امام صادق و وضعیت امروز جامعه ما/ و ویژه نامه خبرآنلاین در شهادت امام صادق( که درود خدا بر او باد)
نگرش انسانى امام صادق( علیهالسلام) از نگرش اسلام به انسانیّت در ساختها و مفاهیم گوناگون آن مایه مى گیرد. براى آن که از شدت عشق امام به انسانیت و ارج نهادن به حقوق او که صخره هاى سترگ در برابرش سر فرود مى آورند و ستارگان و درختان در برابرش به سجده مى افتند، پرده برداریم، چند نمونه کوچک از این موارد را ذکر مى کنیم.
برخورد با سود و سرمایه
1- امام به خدمتکار خویش، "مُصادف"، هزار دینار داد و به او گفت: آماده شو تا براى کارى تجارى به مصر روى، زیرا تعداد خانواده من زیاد است. مصادف، وسایل سفر را فراهم آورد و با بازرگانان به مصر رفت. چون نزدیک شهر رسید، کاروانى تجارى در بیرون شهر به استقبال آنان آمده ایشان از آن کاروان در باره وضعیّت کالایى که با خود آورده بودند سؤال کردند که آیا در مصر چنین کالایى هست یا نه؟ کاروانیان پاسخ دادند: چنین کالایى در مصر نیست. آنگاه سوگند خوردند و قرارداد بستند که از هر دینار یک دینار سود بگیرند(یعنى سود را مضاعف قرار دهند.)آنان بعد از فروش اجناس، پول خود را گرفتند و به مدینه برگشتند.
مصادف نزد امام صادق(علیهالسلام) رفت. دو کیسه در دست داشت که در هر کیسه یک هزار دینار بود. او عرض کرد: فدایت شوم این کیسه سرمایه و این یکى سود است. امام پرسید: این سود، بسیار است مگر شما با این کالا چه کردید؟ مصادف داستان تجارت خود را براى امام گفت: آن حضرت با شنیدن حرفهاى مصادف فرمود:"سبحان الله! آیا بر قومى از مسلمانان سوگند یاد کردهاید که کالاى خود را به آنان نمىفروشید مگر آنکه در ازاى هر دینار، یک دینار سود بگیرید؟!"
آنگاه یکى از دو کیسه را برداشت و فرمود: "این سرمایه من است و ما نیازى به سود نداریم."سپس فرمود: "اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسانتر از یافتن روزى حلال است."
برخورد با تهمت زننده به یک زن مشرک
2- امام صادق(علیهالسلام) دوستى داشت که هیچگاه از او جدا نمىشد. روزى او بر غلامش خشم گرفت و زبان به ناسزا گشود و گفت: کجایى اى پسر زنِ زناکار!! وقتی ابوعبدالله این سخن شنید، دستش را بالا آورد و به پیشانىاش زد و گفت: سبحان الله! آیا به مادرش تهمت مىزنى؟! من تو را خوددار و پرهیزکار مىدیدم. مرد گفت: فدایت شوم مادر این غلام کنیزى مشرک است. حضرت پاسخ داد: آیا نمىدانى که برای هر امّتى ازدواجی هست؟
برخورد امام با فرد مصیبت زده
3- امام همراه با برخى از یارانش جنازهاى را تشییع مىکردند. دوال نعل آن حضرت پاره شده بود. در این هنگام مردى دوال نعل خود را در آورد تا به امام بدهد، اما آن حضرت فرمود: آن را براى خودت نگاهدار که صاحب مصیبت به شکیبایى بر آن سزاوارتر است.
زندگی امام در وضعیت گرانی جامعه
4- یکى از اصحاب آن حضرت نقل کرده است: مردم مدینه دچار گرانى و قحطى شدند آنچنان که حتى توانگران گندم را با جو مىآمیختند و مىخوردند. ابوعبدالله(علیهالسلام) نیز طعامى خوب داشت که برایش کافى بود و اول سال آن را تهیه کرده بود. آن حضرت به یکى از غلامانش فرمود: براى ما جو بخر و با این طعام بیامیز یا آن را بفروش. زیرا ما خوش نداریم که خود غذاى گوارا بخوریم و مردم غذاى ناگوار!
روزی حلال
5- یکى دیگر از یاران امام نقل کرده است که بر ابوعبدالله که در باغ خود بود، وارد شدم. او در حالى که پیراهنى بر تن داشت، بیلى به دست گرفته بود و مشغول کار بود و مىفرمود: من در برخى از قسمتهاى زمینم کار مىکنم با آن که کسانى را دارم که این کارها را انجام دهند. این براى آن است که خداوند بداند من در پى روزى حلال هستم.